ابوالفضل بیهقی، مورخ حقیقت‌نویس در عصر غزنویان

ابوالفضل بیهقی، مورخ حقیقت‌نویس در عصر غزنویان

ابوالفضل بیهقی، مورخ حقیقت‌نویس در عصر غزنویان
ابوالفضل بیهقی نویسنده‌ای خردمند و راست‌گو بود که با قلمی استوار و نثر فخیم، حقیقت تاریخ غزنویان را به‌گونه‌ای جاودانه در تاریخ بیهقی روایت کرد.

ابوالفضل بیهقی؛ مورخی میان ایمان و عقل

ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی، معروف به ابوالفضل بیهقی، از بزرگ‌ترین نویسندگان و مورخان دوره اسلامی ایران است. او در حدود سال ۳۸۵ هجری قمری در روستای بیهق (از نواحی سبزوار خراسان) به دنیا آمد و در سال ۴۷۰ هجری قمری درگذشت. بیهقی به خاطر سبک نثر استوار، واقع‌گرایی تاریخی و عمق تحلیلش، از پیشگامان نثر فارسی به شمار می‌رود.

               ابوالفضل بیهقی

زندگی و جایگاه ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل بیهقی حدود سال ۳۸۵ هجری قمری (۹۹۵ میلادی) در روستای بیهق، از مناطق اطراف سبزوار خراسان، زاده شد. او از خانواده‌ای فرهیخته و اهل علم بود. پدرش مردی اهل دیانت و آموزش بود و از همان‌جا علاقۀ او به علم و ادب شکل گرفت. بیهقی در جوانی برای تحصیل راهی نیشابور شد، که در آن زمان یکی از بزرگ‌ترین شهرهای علمی ایران بود.

او در نیشابور نزد بزرگانی چون ابونصر مشکان ــ دبیر برجستۀ دربار غزنویان ــ آموزش دید و سپس به عنوان شاگرد به دیوان رسایل (اداره‌ نامه‌ها و مکاتبات شاهی) وارد شد. در همین دوران بود که استعداد شگفت او در نویسندگی، دقت تاریخی و دبیری آشکار شد.

او پس از سال‌ها شاگردی، خود به مقام دبیر مخصوص مسعود غزنوی رسید و مدتی در غزنه (پایتخت غزنویان، در افغانستان امروزی) اقامت داشت. زندگی کاری بیهقی با سیاست‌های پرتنش همراه بود. پس از مرگ سلطان مسعود و قدرت‌گیری فرزندش محمود، دربار غزنوی دچار آشفتگی شد.

در این دوره بیهقی مدتی از کار برکنار شد، حتی چند بار زندانی گردید و اموالش مصادره شد. این سختی‌ها، بعدها در آثارش رنگی از اندوه و واقع‌گرایی عمیق به‌جا گذاشت. او پس از آزادی، از کارهای اداری کناره گرفت و با انزوا و آرامش نسبی به نوشتن تاریخ خود پرداخت. بیهقی از نگاه زندگینامه‌نویسان، مردی پرهیزگار، خردگرا و بی‌تکلف بود.

او در نوشته‌هایش نشانی از تجمل یا دلبستگی به مال و مقام ندارد؛ بلکه بیشتر از اصالت اخلاق و عقل سخن می‌گوید. در تاریخ بیهقی بارها از حسرت، دعا و یاد خدا سخن می‌گوید که نشانه‌ای از روح تجربه‌دیده و دردمند اوست.

می‌توان گفت سال‌های واپسین عمرش در تفکر و نگارش گذشت و حدود سال ۴۷۰ هجری قمری در غزنه یا بیهق درگذشت.

اثر بزرگ ابوالفضل بیهقی: تاریخ بیهقی (تاریخ مسعودی)

شاهکار ابوالفضل بیهقی، کتاب عظیم تاریخ بیهقی یا تاریخ مسعودی است؛ اثری که دربارۀ دوران پادشاهی مسعود بن محمود غزنوی نوشته شده و تنها بخش‌هایی از آن باقی مانده است.

این اثر فقط یک کتاب تاریخی نیست، بلکه نمونه‌ای ممتاز از نثر فاخر و زندۀ فارسی است که در آن حوادث سیاسی، نظامی و اجتماعی با دقت و جزئیات فراوان روایت می‌شود. او از بزرگ‌نمایی و چاپلوسی پرهیز می‌کند و واقعیت‌ها را همان‌گونه که بوده‌اند بیان می‌کند، برای همین امروزه بسیاری او را «پدر تاریخ‌نویسی فارسی» می‌نامند.

نثر او میانۀ دورۀ کهن و دورۀ فخیم فارسی است؛ پر از واژه‌های اصیل و جمله‌بندی‌های روان و از آمیختگی احساس با عقل برخوردار است؛ هم شاعرانه می‌نویسد، هم دقیق و مستند.

او در تحلیل شخصیت‌ها و وقایع تاریخی دیدی اخلاقی و فلسفی دارد؛ برای مثال از سرنوشت شاهان و وزیران درس عبرت می‌گیرد. بیهقی از اسناد، گفت‌وگوها و نامه‌های رسمی استفاده می‌کند تا تاریخش مستند و باورپذیر باشد.

در چند واژه می‌توان چکیدۀ زندگی‌اش را چنین توصیف کرد:

«از دیوان تا زندان، از قدرت تا قلم، از رنج تا جاودانگی.»

گزیده‌ای از اندیشه‌ها و حکمت‌های ابوالفضل بیهقی

در ادامه گزیده‌ای از اندیشه‌ها و حکمت‌های ابوالفضل بیهقی به ‌زبان ساده و امروزی بازگویی شده است:

صداقت و حقیقت، پایۀ تاریخ و زندگی

بیهقی باور داشت که در نوشتن و زندگی، دروغ و تعصب بزرگ‌ترین دشمنان‌اند. او می‌گفت مورخ باید «آنچه دیده و دانسته» بنویسد، نه آنچه خوشایند دربار یا مردم است. از نگاه او، انسان شرافتمند کسی است که در سختی‌ها هم حقیقت را پنهان نکند.

روح سخنش: حقیقت تلخ بهتر از دروغ شیرین است.

سرفرازی در فروتنی

او هرچند در دستگاه غزنویان مقام بلند داشت، اما همواره از تکبّر و جاه‌طلبی دوری می‌کرد. در نوشته‌هایش از عاقبت زمامداران مغرور عبرت می‌گیرد و یادآور می‌شود که قدرت و شکوه، اگر با عقل و فروتنی همراه نباشد، پایدار نمی‌ماند.

پیامش: عزت واقعی در اخلاق است، نه در زر و زور.

گذر روزگار و ناپایداری قدرت

بیهقی تاریخ را مانند رودخانه‌ای جاری می‌دید که همه چیز در آن تغییر می‌کند، پادشاهان می‌آیند و می‌روند، و نام‌های بزرگ فراموش می‌شوند. او انسان را به هوشیاری نسبت به بی‌ثباتی دنیا فرا می‌خواند.

چکیده: هیچ روز خوش ابدی نیست، خردمند آن است که از گردش روزگار بیاموزد.

خرد، چراغ زندگی

بیهقی بارها از «عقل» و «تجربه» سخن می‌گوید. او بر این باور بود که قلم تاریخ بدون عقل، گمراه‌کننده است و تصمیم انسان، اگر از خرد جدا شود، مایۀ تباهی خواهد بود.

فشرده پیام: هر کار بی‌خردانه، پشیمانی در پی دارد؛ خرد، روشنی راه است.

انسان و اخلاق در قدرت

بیهقی در چهره‌های سیاسی، همیشه انسان را می‌دید، نه صرفاً مقامشان را. در روایتش از شاهان و امیران، گاه با احترام و گاه با انتقاد سخن می‌گوید، چون معتقد است قدرت باید با اخلاق همراه باشد.

خلاصه سخن: پادشاه بدون عدالت، دشمن مردمان خویش است؛ و نویسنده بدون انصاف، دشمن حقیقت.

یاد مرگ و فروتنی در برابر زمان

در نگاه بیهقی، مرگ یادآور آن است که هیچ‌کس در دنیا جاودان نیست. او از تاریخ برای یادآوری این حقیقت بهره می‌گیرد تا انسان گرفتار غرور نشود.

فلسفه‌اش: همه ما می‌رویم، اما کردار و قلمِ راستکار می‌ماند.

بیهقی را می‌توان نویسنده‌ای حکیم دانست؛ کسی که تاریخ را نه برای ثبت جنگ‌ها، بلکه برای آموختن از سرنوشت انسان‌ها نوشت.

اهمیت و میراث ابوالفضل بیهقی

ابوالفضل بیهقی با اثر جاودانه‌اش، بنیان نثر تاریخی فارسی را گذاشت. او نه فقط یک مورخ، بلکه اندیشمندی منتقد و صادق بود که به عقل و تجربه انسان باور داشت. شیوۀ روایت او بر نویسندگان و مورخان پس از خود، مانند جوینی، وصاف و حتی سعدی تأثیر گذاشت.

وی نمونۀ کامل اندیشمند ایرانی است: خردمند، واقع‌نگر، اهل اخلاق، و عاشق قلم. خود او می‌گوید که تاریخ را نه به قصد مدح شاهان، بلکه برای عبرت آینده‌گان نوشته است. از آثارش جز تاریخ بیهقی، چند رسالۀ کوچک نیز شناخته می‌شود (که بیشترشان از میان رفته‌اند).

ابوالفصل بیهقی نمونه‌ای است از کسی که سختی‌های زندگی را به اندیشه تبدیل کرد و اندوه خویش را در قالب نثر بی‌همتای فارسی جاودانه ساخت. در گاهشماری رسمی ایران، روز اول آبان ماه را به یاد این مورخ بزرگ به نام روز نثر پارسی به ثبت رسانده‌اند که هر ساله در زادگاه او؛ شهر سبزوار؛ برنامه‌های مختلفی به این مناسبت اجرا می‌شود.

              مقبره ابوالفضل بیهقی

0 نظر

ارسال نظر جدید