درمان زخم های روانی: ریشه یابی در روانشناسی ضمیر ناخودآگاه
درمان زخمهای روانی (تروما) با ریشهیابی در روانشناسی ضمیر ناخودآگاه، تلاشی برای آگاهسازی آگاهانه از الگوهای ناخودآگاهی است که از طریق خاطرات و واکنشهای جسمی، خود را تکرار میکنند.
درمان زخمهای روانی (تروما) با ریشهیابی در روانشناسی ضمیر ناخودآگاه
درمان زخمهای روانی (تروما) با ریشهیابی در روانشناسی ضمیر ناخودآگاه امکانپذیر است. روانزخم (Trauma) یا آسیب روانی، یک تجربه بسیار آزاردهنده یا تهدیدکننده زندگی است که از نظر احساسی برای فرد بسیار سنگین و غیرقابل تحمل است. این تجربه باعث میشود که سیستم عصبی فرد در حالت بقا (جنگ، گریز، یا یخزدگی) قفل شود، زیرا مغز قادر به پردازش ایمن اطلاعات در آن لحظه نیست.
درمان زخمهای روانی با ریشهیابی در روانشناسی ضمیر ناخودآگاه، تلاشی برای آگاهسازی آگاهانه از الگوهای ناخودآگاهی است که از طریق خاطرات و واکنشهای جسمی، خود را تکرار میکنند، تا در نهایت از طریق بازپردازش و تنظیم هیجانی، قابلیت انعطافپذیری سیستم عصبی بازیابی شود.
.jpg)
روانزخمها (تروما) در روانشناسی ضمیر ناخودآگاه چند دسته هستند؟
روانزخم در روانشناسی ضمیر ناخودآگاه فقط به حوادث بزرگ فیزیکی مانند جنگ، بلایای طبیعی، یا تصادفات محدود نمیشود و میتواند شامل موارد زیر نیز باشد:
رویدادهای تکمرحلهای (Single-Incident Trauma):
یک واقعه واحد و شدید مانند حمله، سوءاستفاده، یا تجربه یک فقدان ناگهانی.
رویدادهای تکرارشونده یا مزمن (Complex Trauma):
تجربههای آسیبزا در طول زمان، به ویژه در دوران کودکی، مانند آزار عاطفی، جسمی یا جنسی مداوم، یا زندگی در محیطی آشفته و غیرقابل پیشبینی.
نادیده گرفته شدن نیازها (Neglect):
عدم دریافت حمایت عاطفی یا نیازهای اساسی در طول رشد، که خود یک شکل قوی از تروما است.
نکته کلیدی این است که تأثیر یک رویداد بر فرد، تعیینکننده تروما است، نه بزرگی خود رویداد. یعنی آنچه برای یک فرد تروما محسوب میشود، ممکن است برای دیگری چنین نباشد.
.jpg)
تأثیر روانزخم بر ناخودآگاه ما
تأثیر اصلی تروما بر ناخودآگاه است. ناخودآگاه، جایی است که احساسات، خاطرات، باورها و الگوهای رفتاری اصلی ما ذخیره میشوند و اغلب بدون دخالت آگاهانه ما عمل میکنند.
وقتی یک رویداد آسیبزا رخ میدهد، مغز (به ویژه بخشهای مرتبط با احساسات و حافظه مانند آمیگدال و هیپوکامپ) سعی میکند از ما محافظت کند. این فرآیند منجر به ذخیرهسازی خاطرات تروما به شیوهای غیرخطی و احساسی میشود، نه داستانی و منطقی.
در ادامه تأثیرات اصلی آسیبهای روانی بر ناخودآگاه آمده است:
ذخیرهسازی خاطرات ناتمام (Fragmented Memories)
برخلاف خاطرات روزمره که دارای شروع، میانه و پایان مشخص هستند، خاطرات تروما اغلب به صورت قطعات حسی ذخیره میشوند: یک بو، یک صدا، یک تصویر محو، یا یک حس شدید بدنی. این قطعات میتوانند در هر لحظه توسط یک محرک در محیط فعال شوند و باعث شوند فرد احساس کند که تروما دوباره در حال وقوع است (فلشبک یا یادآوری مجدد).
هایپرویجیلانس (Hypervigilance) و سیستم هشدار بیشفعال
مطابق با روانشناسی ضمیر ناخودآگاه، ناخودآگاه فرد تروما دیده، محیط را مکانی خطرناک درک میکند. این امر منجر به وضعیتی به نام هایپرویجیلانس میشود:
هوشیاری بیش از حد:
فرد دائماً در حالت “آمادهباش” است، دائماً محیط را بررسی میکند تا خطر احتمالی را تشخیص دهد.
اختلال در خواب:
دشواری در آرامش و خوابیدن زیرا ذهن ناخودآگاه احساس میکند باید بیدار بماند و مراقب باشد.
تغییر در باورهای بنیادین (Core Beliefs)
تروما میتواند باورهای ناخودآگاه ما درباره خودمان، دیگران و جهان را عمیقاً تغییر دهد:
- درباره خود: “من آسیبپذیرم”، “من ضعیفم”، یا بدتر از آن “من سزاوار رنج هستم” (به ویژه در تروماهای پیچیده).
- درباره دیگران: “دنیا جای خطرناکی است”، “هیچکس قابل اعتماد نیست”.
این باورها به صورت طرحوارههای ناسازگار در ناخودآگاه ریشه میدوانند و نحوه انتخاب شریک زندگی، دوستان و شغل فرد را هدایت میکنند.
.jpg)
پاسخهای عاطفی و بدنی ناخودآگاه
احساسات مرتبط با تروما (مانند شرم، خشم شدید، ترس) اغلب در بدن ذخیره میشوند و از طریق واکنشهای جسمی غیرارادی بروز میکنند:
اختلال دلبستگی (Attachment Issues)
فرد ممکن است ناخودآگاه از صمیمیت اجتناب کند (ترس از آسیب بیشتر) یا بیش از حد به دیگران بچسبد (نیاز به امنیت).
اجتناب (Avoidance)
ناخودآگاه تلاش میکند فرد را از هر چیزی که شبیه به رویداد تروما است دور نگه دارد، که میتواند منجر به دوری از روابط سالم یا موقعیتهای چالشبرانگیز شود.
به طور خلاصه، روانزخم (تروما) مانند یک ویروس در سیستم عامل ناخودآگاه ما نصب میشود که باعث میشود سیستم همیشه در حالت دفاعی، بیش از حد واکنشپذیر، و بر اساس اطلاعات قدیمی و دردناک گذشته عمل کند، نه واقعیت کنونی. به همین دلیل درمان زخمهای روانی با ریشهیابی در روانشناسی ضمیر ناخودآگاه امکانپذیر است.
نمونههایی از انواع شناختهشدۀ زخمهای روانی
در اینجا نمونههایی از انواع رایج و شناختهشده زخمهای روانی را که در متون روانشناسی و بالینی دستهبندی میشوند، نام میبریم:
ترومای جنگ و درگیری (Combat Trauma / PTSD):
این شایعترین نوع تروما است که مستقیماً با تجربه ترس از مرگ، دیدن خشونت شدید، یا قرار گرفتن در معرض موقعیتهای جنگی مرتبط است و منجر به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میشود.
ترومای سوءاستفاده (Abuse Trauma):
این مورد شامل سوءاستفاده جسمی، جنسی یا عاطفی (کلامی) است. این نوع تروما اغلب زمینهساز ترومای پیچیده (Complex Trauma) است، زیرا به صورت مکرر و در طول دوره شکلگیری شخصیت رخ داده است.
ترومای حوادث ناگهانی و فاجعه (Disaster Trauma):
مانند زلزله، سیل، آتشسوزی یا تصادفات شدید. این رویدادها حس کنترل فرد بر محیط زندگی خود را به طور کامل نابود میکنند.
ترومای فقدان غیرمنتظره (Traumatic Loss):
مرگ ناگهانی، خشونتآمیز یا برنامهریزی نشده یک عزیز. این نوع تروما، فرآیند سوگواری طبیعی را با شوک و ناباوری مختل میکند.
ترومای پزشکی (Medical Trauma):
شامل جراحیهای اورژانسی، تشخیص بیماریهای جدی، یا تجربههای دردناک در محیطهای درمانی (مانند مراقبتهای ویژه یا زایمانهای سخت).
ترومای نادیده گرفته شدن در کودکی (Childhood Neglect Trauma):
این تروما نه با یک اقدام فعال، بلکه با نبود عمل رخ میدهد؛ یعنی عدم دریافت توجه عاطفی، حمایت و پاسخگویی مناسب از سوی والدین یا مراقبان در دوران حساس رشد. این مورد یکی از عمیقترین تأثیرات را بر تنظیم هیجانی بزرگسالان دارد.
این دستهبندیها به متخصصان کمک میکند تا بفهمند ریشه تروما کجاست تا درمان مناسب را طراحی کنند.
.jpg)
درمان زخمهای روانی (تروما) و ریشهیابی در ناخودآگاه انسان
کار کردن روی تأثیرات تروما در سطح ناخودآگاه بسیار حیاتی است، زیرا اغلب این الگوهای دفاعی و باورهای ریشهدار هستند که مانع از بهبودی کامل میشوند.
درمان زخمهای روانی بر روی “بازپردازش” این خاطرات و تغییر پاسخهای ناخودآگاه متمرکز هستند. در اینجا دو رویکرد بسیار مهم و شناختهشده را توضیح میدهیم که هدف اصلی آنها رساندن مغز از حالت “بقا” به حالت “آرامش و سازگاری” است:
درمان حساسیتزدایی و پردازش مجدد از طریق حرکات چشم (EMDR)
EMDR (Eye Movement Desensitization and Reprocessing) یکی از قویترین روشهای درمان زخمهای روانی است که مستقیماً با نحوه ذخیرهسازی خاطرات در مغز کار میکند.
نحوه عملکرد در سطح ناخودآگاه:
- هدف اصلی: این روش فرض میکند که تروما به دلیل نقص در پردازش اطلاعات ذخیره شده است. هدف EMDR این است که فرد هنگام تمرکز بر تصویر یا احساس تروما، همزمان یک تحریک دو طرفه (مانند دنبال کردن انگشت درمانگر با چشم، یا شنیدن صدای دو طرفه) را تجربه کند.
- تأثیر ناخودآگاه: این تحریک دو طرفه به سیستم پردازش اطلاعات مغز کمک میکند تا خاطره تروما را از حالت “حاضر و فعال” خارج کرده و آن را به صورت یک خاطره عادی، گذشته و قابل هضم دستهبندی کند. به این ترتیب، محرکهایی که قبلاً باعث واکنش شدید میشدند، دیگر قدرت احساسی خود را از دست میدهند.
درمانهای مبتنی بر بدن و ذهنآگاهی (Body-Based & Mindfulness Therapies)
از آنجا که تروما در بدن ذخیره میشود (مانند تنش عضلانی مزمن یا واکنشهای خودکار)، درمانهایی که بر آگاهی از بدن تأکید دارند، ضروری هستند.
نحوه عملکرد در سطح ناخودآگاه:
- آگاهی از حال حاضر (Grounding): این تکنیکها به افراد میآموزند که چگونه “از ذهن خود خارج شده” و به “بدن و محیط فعلی” بازگردند. این امر ناخودآگاه را متقاعد میکند که در حال حاضر در امان است. مثال: تمرینات تمرکز بر روی حس پاها روی زمین، یا لمس اشیاء با بافت مشخص.
- تنظیم هیجانی (Emotional Regulation): افراد میآموزند که احساسات شدید را شناسایی کنند، بدون اینکه توسط آنها “تسخیر” شوند. این به سیستم عصبی میآموزد که احساسات قوی لزوماً به معنای خطر نیستند و میتوانند بدون نیاز به واکنشهای افراطی (جنگ/گریز/انجماد) تحمل شوند.
نکته کلیدی: ترمیم دلبستگی (Attachment Repair)
بسیاری از روانزخمها، به ویژه در دوران کودکی، مرتبط با اختلال در دلبستگی ایمن با مراقبان اولیه هستند. ناخودآگاه ما الگوهای دلبستگی اولیه را به عنوان طرح اصلی روابط خود در بزرگسالی به کار میگیرد.
درمان زخمهای روانی از طریق درمانهای متمرکز بر روابط (مانند طرحواره درمانی یا EFT) به افراد کمک میکنند تا در محیط امن رابطه درمانی، یک “تجربه دلبستگی اصلاحی” را با درمانگر داشته باشند. این تجربه جدید، به تدریج ناخودآگاه را آموزش میدهد که روابط امن و قابل اعتماد امکانپذیر هستند و میتواند طرحوارههای ناکارآمد گذشته را بازنویسی کند.
این رویکردها نشان میدهند که بهبودی از تروما فرآیند یادگیری مجدد برای مغز و سیستم عصبی است تا بتواند واقعیت ایمن کنونی را جایگزین هشدارهای قدیمی و دردناک گذشته کند.
.jpg)
جمعبندی
روانزخم (تروما) تجربهای تهدیدکننده است که فراتر از توانایی پردازش طبیعی فرد رخ میدهد و باعث میشود سیستم عصبی در حالت بقا قفل شود. این آسیب، تأثیر عمیقی بر ناخودآگاه میگذارد و خاطرات را به صورت قطعات حسی و غیرخطی ذخیره میکند که توسط محرکهای محیطی فعال میشوند.
این وضعیت منجر به هایپرویجیلانس (هوشیاری بیش از حد)، تغییر باورهای بنیادین به سمت “من آسیبپذیرم” و “دنیا خطرناک است”، و بروز واکنشهای عاطفی و بدنی ناخودآگاه میشود.
درمان زخمهای روانی مؤثر بر بازپردازش این خاطرات متمرکز است. روشهایی مانند EMDR از تحریک دوطرفه برای کمک به مغز جهت دستهبندی خاطرات تروما به عنوان “رویدادهای گذشته” استفاده میکنند. همچنین، تکنیکهای ذهنآگاهی و تنظیم هیجانی به بدن کمک میکنند تا از حالت دفاعی خارج شده و در زمان حال احساس امنیت کند. هدف نهایی، درمان آسیبها با ریشهیابی در روانشناسی ضمیر ناخودآگاه و ترمیم الگوهای ناهوشیار و ایجاد یک طرحواره جدید از امنیت و اعتماد است

0 نظر